عنوان انگلیسی مقاله: The influence of organizational culture and conflict on market orientation
هدف- اهداف این مطالعه بازبینی کردن سه نوع فرهنگ شناسایی شده می باشد که عبارتند از: بروکراسی یا دیوان سالاری، حمایت کننده و حامی و ابتکاری یا نو، سپس یک مدل برای توصیف کردن چگونگی روابط بین میانجی گذرهای تاسازگار درون سازمانی در بین این فرهنگ ها و جهت گیری بازار را ارتقا می دهیم.
طراحی/ روش شناسی/ دیدگاه- از طراحی داده ها مربوط به بیش از 200 مدیر به صورت مشارکتی استفاده می شود، یک مدل مربوط به اثرات میانی ناسازگاری نیز مورد آزمایش قرار گرفته است.
یافته ها- در این مطالعه فهمیده شد که ناسازگاری میانی مربوط به روابط بین فرهنگ و جهت گیری بازار وجود دارد. یافته ها همچنین پیشنهاد می کنند که ناسازگاری به صورت مثبتی مرتبط با سازمان های بروکراسی یا دیوان سالاری بوده است و به صورت منفی مرتبط با سازمان های ابداعی و حمایتی بوده اند.
کاربردها و اجرا شدن های عملی- نتایج اشاره به پتانسیل پنهانی دارد که برخی از سازمان ها ممکن است در زمینه حفظ کردن جهت گیری بازار یا در زمینه تلاش کردن برای جهت دار کردن بازار با آن رو به رو شوند. نتایج پیشنهاد می کنند که سازمان های ابداعی و حمایتی با احتمال کمتری تجربه مربوط به ناسازگاری کار غیر معمول را دارند و بنابراین ممکن است قادر باشند به شکل بهتری جهت گیری بازار را حفظ کنند.
ابتکار/ ارزش- مطالعه یک مدل را پیشنهاد می دهد که براساس روابط بین فرهنگ سازمانی و جهت گیری بازار مربوط به مطالعه قبل به وسیله آزمایش کردن نقش میانی ناسازگاری توسعه و گسترش یافته است. با در نظر گرفتن ناسازگاری، مطالعه بینشی را نسبت به اهمیت روابط متقابل فرهنگکی، ناسازگاری و جهت گیری بازار را پیشنهاد می دهد.
کلمات کلیدی: فرهنگ سازمانی، ناسازگاری، جهت گیری بازار
نوع مقاله: مقاله تحقیقی
یک خلاصه اجرایی برای مدیران و خوانندگان اجرایی که می توان آن را در پایان این مقاله جستجئو کنند.
مقدمه
جهت گیری و یا تعیین جهت کردن بازار بیش از اندازه و با شایستگی خوب مورد توجه واقع می شود زیرا آن معرفی کننده بازاریابی آکادمیک و فعالیت های مربوط به آن می باشد. متا آنالیزها نشان می دهد که سازمان هایی که دارای جهت گیری بازاری بیشتری هستند تمایل بیشتری برای نو سازی دارند و در نتیجه مشتریان وفادار بیشتر و اجرا شدن های مالی بهتری را دارند. مطالعات همچنین نشان می دهند که ناسازگاری مربوط به روابط برون و درون سازمانی می تواند یک توانایی سازمانی را برای جهت دار کردن بازار را ممنوع می سازد.